مفسر و فقيه وارسته، آيت الله ميرزا جواد آقا تهراني، در سال (1283ه. ق) در تهران، در خانواده مذهبي چشم به جهان گشود. پس از گذراندن دوره دبستان و سيکل ، براي تحصيل دانش دين ، به قم هجرت کرد. در آن حوزه با جديت به تحصيل پرداخت و پس از فراگيري مقدمات ، رهسپار نجف اشرف شد. در حوزه نجف ، از محضر بزرگاني چون :
آيت الله شيخ مرتضي طالقاني ، آيت الله حاج شيخ محمد تقي آملي ، آيت الله سيد شهاب الدين مرعشي نجفي ( رحمة الله عليهم ) بهره هاي علمي و اخلاقي فراواني برد.
پس از ازدواج ، درسال (1312ه. ق) به مشهد مقدس عزيمت کرد ، تا در جوار مرقد امام علي بن موسي الرضا (عليه السلام) ،از محضر بزرگاني چون :
آيت الله حاج شيخ هاشم قزويني و آيت الله ميرزا مهدي غروي اصفهاني فيض برد. آن مرحوم ، بنابر مصلحت و نياز حوزه علميه مشهد ، به تدريس دروس سطح ، خارج فقه و اصول ، فلسفه و معارف قرآني پرداخت ، و کتابهاي تحقيقي و اعتقادي ارزشمندي به يادگار گذاشته که به شرح زير است:
1- ميزان المطالب
2- آيين زندگي و
درسهاي اخلا ق اسلامي
3- فلسفه بشري واسلامي
4- عارف وصوفي چه مي گويند؟
5- بهايي چه مي گويد؟
6- بررسي در پيرامون اسلام
اخلاق و سلوک
استاد ، محبوب دلها بود. همگان ، مجذوب روحيات و سجاياي اخلاقي وي بودند. نفس خويش را دائماً در گفت و گو ، پاسخ به پرسشها، برخورد با افراد ، اظهار نظر ، رفت و آمد ، جلوس و... در کنترل داشت. به آرامي سخن مي گفت ، بعد از لختي تفکر، به پرسش پاسخ مي داد. سعي فراوان داشت که در لحن و کلامش ، تحقير و آزار ديگري نهفته نباشد وکسي از وي نرنجد. مراقب بود که تمام حرکات و سکناتش بر اساس انگيزه الهي و به عنوان امتثال امر خداوند باشد. از اين روي ، بر جسته ترين خصلت ايشان که دائم در آن غرق بود ، مراقبت دائم از هواهاي نفساني بود.
رعايت حال خانواده
ميرزا جواد آقا تهراني در يکي از شبها، ديروقت به منزل مي آيند، در منزل که مي رسند، متوجه مي شوند کليد منزل همراهشان نيست، به خاطر رعايت حال خانواده شان که در خواب هستند، از در زدن خودداري کرده و با توجه به اين که هوا هم قدري سرد بوده است، در کوچه مي مانند و تا اذان صبح همانجا قدم مي زنند.
هنگام اذان که اهل خانه مي بايد براي نماز صبح بيدار شوند، آقا در مي زنند و وارد خانه مي شوند، يکي از فرزندان ايشان که از اين قضيه خبردار مي شود، سؤال مي کند چرا زنگ نزديد؟
ايشان مي گويند: شما خواب بوديد، زنگ من موجب اذيت و آزار شما مي شد!
نقل ديگري را هم فرزند ايشان شنيده است که گويا همسر ايشان در رؤيا مي بينند که مرحوم آقا پشت در منزل نشسته اند، لذا بيدار شده و هنگامي که در را باز مي کنند مي بينند که آقا آنجا منتظرند.
کسيکه مؤمني را اذيت کند خدا او را اذيت نمايد، و کسيکه مؤمني را اندوهگين کند خدا او را اندوهگين نمايد. (رسول خدا «صلي الله عليه وآله»)
توسل و عشق به امام زمان – عجل الله تعالي فرجه
ايشان مي فرمودند: دواي کليه دردها التجاء به امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف) است.
و باز مي فرمودند: هر وقت که به زيارت امام رضا عليه السلام مي روم به نيابت از امام زمان ( عجل الله تعالي فرجه الشريف) مي روم.
فعاليتهاي اجتماعي
او با همه زهد و ورع ، اشتغال فراوان ، عشق وافر به کارهاي علمي و فرهنگي و تتبع تحقيق ، از مشکلات و مصائب مردم مسلمان و مسائلي که دراطرافش مي گذشت ، غافل نبود. در رفع حوائج مومنان ، بسيار مي کوشيد ، تا آن جا که گاه خود براي حل مشکل مومني اقدام مي کرد. در انقلاب اسلامي ايران از آغاز شکل گيري تا پيروزي نهايي، از هيچ کوششي دريغ نکرد. با حضور در صحنه هاي گوناگون انقلاب: تظاهرات ، اعتصابات و ... به محفلها گرمي مي بخشيد و به انقلابيون اميد دراطلاعيه هاي ضد دستگاه ستمشاهي ، نام و امضاي او در رأس بود. در شناساندن امام (ره) ، رسم و راه آن بزرگوار ، بيشترين نقش را داشت. بسياري از متدينين اظهار مي داشتند : ما ، امام را نمي شناختيم آيت الله ميرزا جواد تهراني ، ما را با آن شخصيت بزرگ و اهداف او آشنا کرد. »
پس از انقلاب اسلامي، درصحنه هاي حساس و پر خطر ، حضور جدي و فعال داشت. در مجلس خبرگان و دفاع عالمانه از قوانين انسان ساز اسلامي ، نقش عظيمي داشت. خاطره شيريني که هيچ گاه فراموش نخواهد شد ، حضور آن عارف سالک با لباس بسيجي درجبهه هاي حق عليه باطل است.
ايشان، بارها در جبهه حضور يافت و گاه از عمق جان ، اظهار مي داشت : « کاش ، دشمن را مي ديدم و به سوي او شليک مي کردم.»
سرانجام ، درسال (1368ه.ش) درسحر گاه سه شنبه، به علت بيماري کبد ، دار فاني را وداع گفت و به جوارحق شتافت.
محل دفن
ايشان مي فرمودند هر کجا فوت کردم مرا همانجا دفن کنيد و اگر داخل شهر فوت کردم مرا بيرون شهر دفن کنيد و مزاحم مردم نشويد؛
عرض شد : آقا آخر مردم اين اجازه را به ما نمي دهند که شما را خارج از شهر دفن کنند بلکه مي خواهند شما را داخل حرم مطهر علي بن موسي الرضا ( ع) دفن نمايند .
ايشان فرمودند: شما مرا هر کجاي حرم مطهر هم که دفن کنيد، آيا نزديکتر از قبر هارون الرشيد ( عليه اللعنه) به امام رضا (ع) مرا دفن مي کنيد! پس دفن کردنم در حرم و غير حرم فرقي ندارد.
در پايان فرازي از وصيت نامه آن مرحوم رامي آوريم که بسيار آموزنده است:
« جسدم را در قبرستان عمومي خارج شهر هر کجا باشد ، دفن کنيد. جسد مرا ، به زودي و بدون سر و صدا و اطلاع دادن به اشخاص و مردم ، بايد .... دفن نمايند. فرزندانم هر موقع خواستند براي من خيراتي بدهند ، مختصرنماز و روزه اي بگيرند ، خوشحال خواهم بود. انشا الله»
منبع: پرسمان قرآني ، سايت صالحين
سايت هاي مرتبط با اين مقاله